به مناسبت 8 آبان روز نوجوان
نقش والدین در پروش نوجوان دیندار
در این نوشتار، به طرح مباحثی پیرامون وظیفه و نقش والدین در تربیت نوجوان دیندار پرداخته ایم و به هریک از پدر و مادر، توصیه های کاربردی تربیتی اختصاصی ارائه می نماییم.
مذهب برای نوجوانان
فراموش نکنیم که در سنین نوجوانی سه مسأله در باره مذهب برای فرزندان ما مطرح است:1) پیداش و ظهور حس مذهبی و علاقه مندی به مذهب و تعالیم آن، آنچنان که او را دل باخته مذهب می کند.
۲) پیداش تردید در او در باره آنچه آموخته است و اینک با منطق در پی تجدید نظر است تا صحت آن را مورد تأیید قرار دهد.
۳) پیداش سؤالات متعدد در ذهن او که غالبأ ناشی از همان تردیدها و رشد استقلال و منطق در اوست و او معمولا به علت غرور و خودخواهی حاضر نیست همه آنها را مطرح کند.
والدین و مربیان باید به صورت مستقیم و غیرمستقیم به سؤالات او پاسخ گویند و او را وادار کنند تا آنچه در درون دارد، ظاهر سازد. او در عین لذت روحی و معنوی از عبادات، به دنبال نقد و تحلیل است.
دوست دارد حاصل عبادات او در همان ساعت روشن شود. روشن شدن نتیجه عبادت این است که پدر و مادرش او را بپذیرند و به خوبی تشویق کنند و یا در غذا و لباس و در عرصه زندگی او را بیشتر مورد توجه قرار دهند.
دلایل از دست دادن عقاید
- عدم آگاهی و معرفت نسبت به مسائل مذهبی که خود سبب این نوع طرز تفکر می شود که کار مذهبی عملی پوچ و بیهوده است (نماز، حجاب).- وجود تناقض در گفتار و کردار (رفتار و عمل).
- اجرای روش های جدی و مستبدانه در آموزش و در خواست اطاعت کورکورانه و بی قید و شرط.
- عدم توان استدلال منطقی (که برای دفاع از کیان عقیدتی هرکس ضروری است).
- وجود افسانه ها و اساطیر و خرافات و مرسومات و شبهات به نام مذهب که سبب بدنام کردن مذهب می شود.
- عدم ایجاد رابطه بین دین و دانش، حتی اصرار به متضاد نشان دادن این دو مسأله.
- القای تفکر ترک لذت ها به نام دین.
- وجود تفاوت بین آنچه از لحاظ تعالیم دینی مطرح می شود و عمل آن در اجتماع یا در میان مسؤولان مذهبی جامعه.
- تحمیل ها بدون در نظر داشتن ظرفیت جسمی و روانی کودک.
- عدم زمینه سازی برای ایجاد آمادگی در کودک.
- معاشرت های بی بند و بار و بی ضابطه.
- زرق و برق های فسادانگیز محیط و القائات ناروا در این رابطه.
بچه باید در اجتماع پرورش و رشد یابد، پس باید از ابتدا شرایط اجتماعی زندگی کردن را فراهم نمود و آنان را از ابتدا به صورت تدریجی وارد جامعه کرد. در کنار کودکان غریبه برد که البته از دور ما نیز مراقبش باشیم، بدون این که خودش متوجه بشود.
باید محیط ها را سالم کرد. اگر بچه پرجوش و خونگرم است و همه را خوب می بیند، باید به تدریج به او یاد داد که تعادل را در افراد و دوستی ها حفظ کند. بعضی از بچه ها شرور هستند، باید به آنان یاد دهیم که با محبت نیز می شود افراد را جلب کرد و به طرف خود کشاند.
باید کودک را در مقابل مسایل جنسی و عوارض فسادی که در اجتماع وجود دارد واکسینه نمود.
خواسته های نوجوانان از زبان خودشان
پدر و مادر عزیزم آن چه می نویسم، حرف هایی است که بر دلم تلنبار شده است. می خواهم صادقانه بگویم مرا بد عادت ندهید؛ زیرا خوب می دانم که نباید همه آنچه می خواهم و آرزویش را دارم داشته باشم. من فقط شما را امتحان می کنم. از قاطع بودن با من نهراسید؛ زیرا من قاطعیت را ترجیح می دهم. به من اجازه دهید بدانم کجا ایستاده ام.با من از تحمیل و فشار سخن نگویید؛ زیرا این کار به من می آموزد که فقط قدرت است که توانایی دارد. در حالی که من به راهنمایی و مشورت راحت تر پاسخ می دهم.
بی ثبات نباشید؛ زیرا مراگیج می کند و مرا از واقعیت ها دور می سازد. وعده های بی عمل به من ندهید تا اعتمادم نسبت به شما کاهش نیابد. هیچ گاه در دام تحریفات من گرفتار نشوید؛ زیرا وقتی چیزی می گویم و یا کاری نامعقول انجام می دهم، فقط برای مضطرب کردن شماست. پس با رفتارهای من منفعل نشوید تا بعدها نیز نخواهم بیش از پیش شما را تحریک کنم و پیروزی های بیشتر به دست آورم.
وقتی می گویم از شما متنفرم، خیلی نگران نشوید. منظور من نفرت از شما نیست، بلکه می خواهم شما در باره آنچه نسبت به من انجام داده اید، احساس تأسف کنید. که من احساس کنم کوچک تر از سن واقعی خودم هستم؛ زیرا با رفتار کودکانه ام به تدریج خودم را برای رسیدن به هدف های بزرگ آماده می سازم.
کارهایی را که نمی توانم مستقل انجام دهم، برای من انجام ندهید؛ زیرا این کار به من احساس آزار دهنده «بچه بودن» را می دهد و ممکن است برای همیشه در انجام کارهایم به شما وابسته بمانم.
بیشتر بدانیم:چگونه فرزندی دین باور داشته باشیم؟
در مقابل دیگران مرا سرزنش نکنید، بلکه در خلوت به من تذکر دهید تا بیشتر بیاموزم. سعی نکنید که در اوج دعوا در باره رفتار من بحث کنید؛ زیرا در این لحظه گوشم از من فرمان نمی برد.
پس از مشاهده یک رفتار اشتباه از من، در من احساس گناه نسبت به کارم به وجود نیاورید؛ زیرا من باید اشتباه کنم تا خوب و کامل، کاری را بیاموزیم. برای رفتار اشتباه من توضیح نخواهید؛ زیرا واقعا دلیل انجام آن را نمی دانم.
صداقت و راستی مرا زیاد تحت فشار قرار ندهید؛ چون به سادگی از دروغ گفتن می ترسم. فراموش نکنید که من عاشق تجربه کردن هستم و از آن یاد می گیرم، پس خواهش می کنم با من همراه شوید. به بیماری های جزیی من بسیار توجه نکنید؛ زیرا اگر بیماری من موجب جلب نظر شما گردد، من از آن بیماری لذت می برم.
وقتی سوالات صادقانه مطرح می کنم مرا خاموش نکنید، زیرا با این کار پرسیدن را در من خفه می کنید و وادارم می سازید تا اطلاعات مورد نیازم را در جای دیگری به دست آورم. به سوالات بی اساس و یا بی معنی من پاسخ ندهید؛ زیرا فقط می خواهم شما را با خودم مشغول نگه دارم.
هیچ گاه فکر نکنید که معذرت خواهی شما از من موجب کسر شأن شما می گردد، بلکه یک معذرت خواهی صادقانه باعث می شود که من به طرز شگفت آوری نسبت به شما احساس نزدیکی کنم. هیچ گاه عنوان نکنید که شما کامل یا مصون از خطا هستید، این احساس به من می آموزد که خیلی چیزها را بیهوده واگذار کنم.
در باره وقت بسیار کمی که با هم می گذرانیم، نگران نباشید آنچه ارزشمند است نحوه گذراندن اوقات با یکدیگر است. اجازه ندهید که ترس های من موجب دلواپسی شما شود، زیرا این کار باعث ترس بیشتر من می شود.
به من شهامت بدهید. فراموش نکنید که من می توانم بدون درک و تشویق زیاد پیشرفت کنم. با من همان طور رفتار کنید که با دوستتان رفتار می کنید، در این صورت من هم دوست شما خواهم بود و به یاد داشته باشید که من از الگو و نمونه عملی بیشتر می آموزم تا از انتقادهای پیاپی!
نقش پدر در پرورش فرزندی دیندار
تربیت فرزندان نتیجه پذیرش مسوولیت و تلاش و هماهنگی پدر و مادر است. واگذاری تربیت فرزندان به مادر و خالی کردن میدان تربیت از پدران، فرزندان را معمولا با مشکلات و اختلالات رفتاری غیر قابل جبران مواجه می سازد. صاحب نظران معتقدند اگرچه مادران در تربیت مهارت بیشتری دارند، ولی پدران در تربیت مؤثرترند. بر این اساس پدران باید در امر تربیت، نگهداری و رشد و شکوفایی کودکان نقش و مشارکت داشته باشند.
در خانه هایی که پدر فقط نقش «نان آور» دارد و فرزندان فرصت تعامل و همانند سازی با پدر را ندارند، متأسفانه از تربیت مطلوب محروم می شوند.
نقش پدر در تربیت فرزندان
از بررسی نتایج برخی تحقیقات که در دهه آخر قرن بیستم در جهان انجام شده درمی یابیم:- یکی از عوامل ضعف خانواده های امروز، کاهش نقش پدر در خانواده است.
- کودکانی که در غیبت پدر پرورش یافته اند، زمینه های بروز بزهکاری در آنان بیشتر دیده می شود.
- کودکانی که از تربیت و همراهی پدر در بازی و تفریح و سرگرمی برخوردار بوده اند، ضمن داشتن روابط عمیق تر با دوستان دارای خودکنترلی و مهارت بیشتر در تبیین حالات هیجانی خود و تشخیص احساسات و عواطف دیگران بوده اند.
- پدرانی که دخالت بیشتری در تربیت داشته اند، فرزندان آنان افزون بر داشتن رفتار مسؤولانه، حس مسؤولیت پذیری بالاتر درباره رفتار خود داشته، کمتر دیگران و شانس و اقبال بد را به عنوان مشکلات رفتاری خود مطرح کرده اند.
- فرزندانی که پدران شان به قدر کافی در تربیت شان نقش داشته اند، دارای توانمندی بیشتری در حل مسائل، مهارت های کلامی و پیشرفت تحصیلی بوده اند.
- پسران نوجوان فاقد پدر، به راحتی دچار اضطراب و ناراحتی می شوند.
- در خانواده هایی که پدر حضور نداشته و یا وجودش بی تأثیر باشد، فرزند تمایل بیشتری به الگوگیری از رفتار مادر نشان می دهد، این امر مشکلاتی را، به ویژه برای پسران، به وجود آورده است.
- دختران در خانواده هایی که مادر مسلط و پدر منفعل بوده است، در دوره نوجوانی و بزرگ سالی در ارتباط با مردان و تشکیل خانواده بیشتر دچار مشکل شده اند.
پدر، الگوی مناسب
- فرزند در مسیر رشد و شکلگیری شخصیت خود با افراد زیادی در ارتباط است و از آن تاثیر می پذیرد. چنان که پدر بتواند به گونه ای رفتار کند که فرزند جنبه های مثبت و سازنده رفتارهای پدر را مشاهده کند، به سلامت زندگی فرزندش کمک کرده است.- فرزند دختر اغلب برخورد با مرد را از پدر می آموزد، او از پدر مسائلی را می آموزد که هرگز از مادر نخواهد آموخت.
- کودک، محبت کردن، طرز محبت، راستگویی، وفاداری، روابط اجتماعی، شیوه غذا خوردن، نشست و برخاست، و همه سجایای اخلاقی را می تواند از پدر بیاموزد. به گفته خواجه نصیر طوسی، از طریق پدر است که فرزند تدبیر و کمالات نفسانی چون آداب و فرهنگ، هنر و صناعات و علوم و روش زندگی را که اسباب بقا و کمال نفس هستد یاد می گیرد.
توصیه های کاربردی تربیتی به والدین
چهل توصیه به مادران
١- باور کنیم که فرزندان ۸۰٪ خود ما هستند (اما در دنیای کوچک ها)، از این رو ابتدا باید خوب خود را بشناسیم، آن گاه شیوه ثابتی را برگزینیم و آن را ملاک قرار دهیم.باید باور کنیم که کودکان میل دارند خوب باشند. در اغلب موارد خوبی و شادی بچه ها به تایید والدین بستگی دارد؛ زیرا در کنار همه رفتارهای نادرست و کارهای نامطلوب آنان همیشه میل به همکاری و پذیرفته شدن و تائید و حمایت والدین نهفته است.
۲۔ محبت خود را به بچه ها نشان بدهید، اگر بچه ها را دوست دارید (که به یقین همین گونه است)، این دوست داشتن را با کارهایی از قبیل ابراز بیان، در آغوش کشیدن، بوسیدن، تشویق (به هنگام انجام کارهای خوب) و نه تنبیه کردن (در هنگام انجام کارهای نادرست) به آنان ثابت کنید. او به راحتی فرق محبت را با لوس کردن می فهمد.
۳- تا می توانید خون سرد باشید، برخوردهای خشن، تهدیدهای سنگین و فریاد کشیدن ها، موقعیت را بدتر می کند، حتی اگر کودک در برابر داد و فریاد ما تسلیم شود.
۴-وقتی «نه» می گویید آن را جدی بدانید و به آن عمل کنید. برای این که ثابت کنید آدم مصممی هستید پای نه گفتن خود بایستید، البته در «نه» گفتن به کودک باید بسیار دقیق بود و فقط در هنگام لازم به کودک «نه» گفت. جدی بودن، احساس امنیت و آرامش را در پی دارد. با تمام مهربانی جدی باشید. باید صبور باشید تا او به روش جدید عادت کند و مطمئن باشید که در آینده به یقین سپاسگزار شما خواهد بود.
۵- قوانین و مقررات مشخصی برای داخل خانه وضع کنید، بکوشید کودکان بفهمند که چرا این قوانین وضع شده اند و از آنان اطاعت کنند.
۶- مثبت برخورد کنید و مثبت حرف بزنید. برای مثال به جای گفتن «این آشغال ها را جمع کن» بگویید: «این لباس ها را جمع کن».
۷. آنچه به کودکان می گویید، واقعی و درست باشد. اگر تهدیدی انجام می دهید، این تهدید واقعی و عملی باشد. پس گفتن این که «اگر این کار را بکنی، دیگر دوستت نداریم» اشتباه است.
٨- از پدر خانواده به عنوان وسیله تهدید استفاده نکنید. وقتی می گویید: «صبر کن تا بابات بیاد»، معنی اش این است که مادر در خانواده هیچ کاره است؛ در حالی که قواعدی که مادر آن را وضع کرده است، باید همان هایی باشد که پدر نیز بر آنها اصرار دارد. پدر و مادر هر دو وضع کننده قانون هستند و هر دو باید بتوانند مجری آن باشند.
9- پیشاپیش درباره اجرای دستورات اخطار بدهید. هیچ کودکی نیست که با میل خود بازی را ترک کند و برای مثال به درس بپردازند، یا به موقع بازی را تمام کند و به رختخواب برود. از این رو لازم است که به جای قطع ناگهانی برنامه آنان، پیش از آن به بچه اخطار بدهید، برای نمونه بگویید ۱۰ دقیقه دیگر وقت برای بازی داری، آن گاه برای نوشتن مشق یا انجام تکالیف دیگر باید به خانه بیایی.
۱۰- به بچه ها وظایفی را در خانواده واگذار کنید. بچه ها از این که به نحوی کمک می کنند و نقشی در همکاری با خانواده بر عهده می گیرند، اغلب احساس خوشحالی و رضایت خاطر دارند. بر این اساس والدین بدون هیچ گونه ناراحتی می توانند وظایفی به فرزندان خود محول کنند و به آنان این امکان را بدهند که گوشه ای از بار مسؤولیت خانواده را به دوش بگیرند.
۱۱- هماهنگی والدین از نظر نوع تربیت کودکان کاملا ضروری است. اختلاف سلیقه و نظر والدین در کار تربیت می تواند به فرزندان از جهات مختلف صدمه وارد کند، اتفاق رأی در کار تربیت جزو ضروریات پرورش فرزند است. اگر پدر و مادر در رفتار با کودک خود، هر روز به گونه ای متفاوت عمل کنند، این کار باعث می شود قدرت تشخیص کودک ضعیف شود و در مرحله بعد از این ناهماهنگی سوء استفاده کند.
۱۲- اجازه ندهید عادت های بد، هر چند پیش پا افتاده را فرا بگیرد، هیچ وقت آنان را کوچک حساب نکنید. البته در حضور دیگران سرزنششان نکنید، و بکوشید راهنمایی ها، صادقانه، آرام و در تنهایی باشد. طوری رفتار نکنید که گویی خطای او نابخشودنی است، کاری نکنید به دروغ متوسل شود (از این رو صداقتش را امتحان نکنید)، زود قول ندهید تا بعد مجبور به بدقولی شوید، عمل نکردن به قول بسیار بدتر از پاسخ منفی است.
۱۳- یکی از بهترین شیوه ها شیوه «صمیمیت و دوستی» با کودک است. بکوشید تداوم داشته باشد و آن قدر به اشکال متفاوت نباشد که کودک تکلیفش را نداند. از جملات امری و تهدید بپرهیزید؛ زیرا:
الف) کم کم تأثیرش را از دست می دهد.
ب) کودک اعتماد به نفسش را از دست می دهد.
اگر لازم باشد عذرخواهی کنید و به اشتباه خودتان اعتراف کنید؛ با این کار نزد کودک عزیز می شوید و او گذشت و پذیرش خطاها را می آموزد. آرامش در محیط خانوادگی «غذای روحی» برای او است. با کمی گذشت می توان آن را به او داد.
۱۴- به سوالاتش پاسخ دهید (هر چند زیاد یا احمقانه به نظر برسد).
۱۵۔ قاطعیت به موقع، بهترین کمک برای یافتن شخصیت سالم و رشد او است. قاطعیت به موقع به معنای خشونت، دیکتاتوری و زورگویی نیست.
۱۶- بچه به عشق مداوم و سرشار والدین نیاز دارد. هر قدر که بزرگ می شود باز نوازش کردن او را قطع نکنید، دستی به موهایش بکشید، سرش را روی زانو قرار دهید، موقع خواب او را ببوسید.
۱۷- برای لذت بخش تر کردن زندگی، لزوما نیاز به پول نیست، بلکه احتیاج به کمی تخیل و آرزوست.
۱۸- برای هر چیزی هر چند کوچک (از زود آمدن پدر به منزل) تا بزرگ جشن بگیرید.
۱۹- همسر خود را تشویق کنید با کودکان بازی کند (البته بدون بحث و کدورت).
۲۰- ایراد گرفتن از بچه ها باعث بی شخصیتی و ایجاد ترس در آنان می شود و پیش خود می گویند: مادرم که مرا دوست ندارد، چه فایده ای دارد؟ برای این که خوشحالش کنم باید تسلیم عقیده اش شوم.
۲۱- باید فرزند خود را آنچنان که هست بپذیرید، نه این که او را آنچنان بخواهید که آرزو دارید؛ زیرا در مورد دوم این خطر وجود خواهد داشت که وی حالتی تدافعی بگیرد و خود را در سپری نفوذناپذیر محبوس سازد.
۲۲- کودک به کسانی علاقه می یابد که او را درک کنند و سعی نمایند به زبان او صحبت کنند.
۲۳- دانش دیگران را به شرطی می پذیرد که در پیمودن راهش به او کمک کند، نه آن که ابزاری برای اثبات نادانی وی، چه ظاهری و چه باطنی باشد.
۲۴- این تصور باطل است که می توان با تظاهر به کودکی، بهتر کودکان را درک کرد؛ زیرا کودکان از تمسخر بیزارند و این کار را توهین به شخصیت خود می دانند، و از آن پس ارتباط با آنان ناممکن می شود.
۲۵- بهترین راه برای تبادل اندیشه با کودک، استفاده از سرگرمی ها، علایق و رغبت های اوست.
۲۶- باید لیاقت ها و توانایی های جسمی و حرکتی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان را در نظر بگیرید.
۲۷- برای گفتن مطلبی به کودک ابتدا باید به آنچه قبلا در این باره می داند توجه کنید. از دانسته های خود او استفاده کنید و با همان کلماتی که می داند با وی حرف بزنید.
۲۸- برای جلب نظر کودک اصولی مانند دقت، رفع عوامل حواس پرتی و شروع سخن با ساده ترین جملات را رعایت کنید.
۲۹-گاهی بهتر است از وی هیچ گونه انتظاری نداشته باشید، به ویژه وقتی که او خسته است و یا نیازی را مانند به دستشویی رفتن، گرسنگی، تشنگی و غیره احراز می دارد.
۳۰۔ اگر سؤال شما چند مطلب مجزا را دربر گیرد، او سؤال را نمی فهمد (در این صورت نباید اورا لجباز و تنبل یا سر به هوا بپندارید).
چگونه می توانیم فعالیت هایی را که می پنداریم برای کودک جالب است، به وی پیشنهاد کنیم؟
۳۱- با توجه به آنچه کودک قادر به انجام آن است: اگر کودک بین آنچه از او انتظار داریم و آنچه خود می تواند انجام دهد، تناسبی نبیند، آزرده خاطر می شود و به اضطراب می افتد، و در نتیجه فرار نموده و یا گریه سر خواهد داد.
۳۲- هنگامی دخالت کنید که خود کودک دیگر دانشی برای استفاده نداشته باشد. موقعی که کودک تجربه ای از آموخته های پیشین خود برای استفاده نداشته باشد، دخالت بزرگترها برای او بسیار جالب خواهد بود، به شرط آن که این دخالت ها نیز به شیوه استنباط خود او باشد. برخی از این دخالت های مفید به قرار زیرند:
الف) برای تشویق کودک به ادامه ای تجربه خویش به منظور رسیدن به هدف.
ب) بعضی دخالت ها می توانند به کودک فرصت بدهند تا مفهومی را که به طور کامل درک نکرده است، به خوبی دریابد و همچنین عنصر تازه ای را به مفهوم قبلی خود بیفزاید.
ج) کودکان اغلب از درک علل شکست های خود عاجزند. دخالت در این موارد می تواند آنان را به راهی دیگر رهنمون شود.
۳۳۔ اگر کودکی قادر به یادگیری و به کار بردن کلمه «نه» است، طبعا توان یادگیری «متشکرم» را نیز دارد و همین طور اگر ماهیچه های او از هماهنگی کافی برای برداشتن اسباب بازی کودکی دیگر برخوردار است، در شرایط و امکانات یکسان، ماهیچه های او توان دادن یکی از اسباب بازی های خویش را به کودکی دیگر نیز دارد.
۳۴- تا آنجا که ممکن است بکوشید با زبانی ساده، منطقی و کودک پسند مسائل را به فرزندان تفهیم کنید. به کودک راه و رسم حیات اجتماعی را بیاموزید، به طور عملی به او بیاموزید که سالمندان را محترم بدارد، با کوچک ترها مهربان باشد، افراد هم نوع را دوست داشته باشد و به زندگی دیگر انسان ها توجه کند. پدر و مادری که برای کودک نه تنها موجبات ادراک را فراهم نمی کنند، بلکه می کوشند بر روی آنچه کودک دریافته پرده ای بسازند، با آشنایی به امر تربیت فاصله بسیار دارند.
۳۵- از آغاز زندگی، کودک را به کار وادارید، برای چیدن میز یا جمع کردن سفره، در آوردن قاشق و لیوان و شستن ظروف او را به همکاری دعوت کنید و کار ناقص او را بپذیرید تا به کار کردن عادت کند. در تربیت کودکان، اساس کار روی مدل و الگو است، زیرا کودک نه تنها موجودی متعهد است بلکه حالت قوی قهرمان پرستی هم در او وجود دارد.
۳۶- کار خیر خود را در حضور فرزندان خود عملی کنید، بگذارید فرزند شما دست احسان شما را ببیند و ملاحظه کند که چگونه شما به یاری مظلومان و محرومان می شتابید و چگونه از وقت خود به نفع آنان سرمایهگذاری می کنید.
۳۷- روابط شما با کودکان باید بسیار صمیمانه و خیرخواهانه و در عین حال عاقلانه باشد. باید با کودک دوست باشید، برای او ارزش و برای عقاید و افکارش احترام قایل شوید.
۳۸- کودک باید به والدین و مربیان خود اعتماد داشته باشد، آنان را دوست و خیرخواه خود بداند و مطمئن باشد در گرفتاری ها مددکار او هستند و از او دلجویی خواهند کرد وگرنه کودک احساس بی سرپرستی و تنهایی می کند. چه بسیارند کودکانی که بر اثر عدم اعتماد به رازداری و راز شنوی والدین، بلاهایی را که بر سرشان آمده با آنان در میان نمی گذارند و خانواده روزی از مسایل آگاه می شود که آبرو و شرفش بر باد رفته است.
۳۹- در سایه احترام به کودک است که او بزرگ منش می شود، تن به انحرافات نمی دهد و احساس بزرگی، وقار و متانت می کند.
۴۰- امر و نهی باید دوستانه و در مواردی همراه با تشویق و تحسین باشد، تا کودک خود را محکوم نداند و حیاتش را در وحشت و نگرانی سپری نکند.
و در پایان کلامی با مادران
اجازه ندهید تعادل زندگی تان برهم بخورد و همسر شما نقشی در تربیت فرزندان نداشته باشد، پسری که تنها از مادرش دستور می گیرد و پدر نقشی منفعل برای او دارد، در آینده نیز زندگی زناشویی موفقی نخواهد داشت.دختر نیز به پدر نیاز دارد تا او را نوازش کند و تحسین نماید، این کودک در آینده نقش همسر را در می یابد و درک می کند.
سرپرستی خانواده با پدر است و در چنین صورتی فرزندان به صورت متعادل و واقعی نقش مادر و پدر را درمی یابند. والدین و مربیان باید بکوشند همچون شاهدی ناظر بر گفتار کودک باشند، حرکات و سخنان او را اصلاح نمایند، از طریق تذکر و بیان، به آگاهی های او اضافه کنند و صحت و سقم امور را به او بیاموزند.
چهل توصیه به پدران
ما پدران بیشتر باید بدانیم و عمل کنیم:1. با فرزندان با لحن خوب و مؤدبانه سخن بگوییم.
٢. ابراز محبت را به فرزندان همواره ادامه دهیم؛ زیرا رفتار مردانه بدون مهربانی، الگوی جنسیتی پدر را بی تأثیر می کند.
٣. به فرزندانمان احترام بگذاریم و از تحقیر شخصیت و انتقاد نابجا بپرهیزیم.
۴. با ایجاد رابطه دوستانه زمینه انس با فرزند را همواره سازیم تا بتواند به راحتی حرف دلش را به ما بگوید.
۵. وقتی با فرزندمان تنها هستیم، با او هم بازی شویم و یا ورزش کنیم.
۶. شرایطی را به وجود بیاوریم تا فرزندمان بتواند نقاط قوت خود را نشان دهد.
۷. برای شناخت بهتر فرزندمان به ویژه در هفت سال دوم بکوشیم. نقش مربی ورزش او را داشته باشیم و امکانی را فراهم آوریم که یک رشته ورزشی را بر پایه خواست و توانمندهای خود برگزیند.
۸. گاهی فرزندمان به تأیید رفتارهای خود از طرف پدر سخت نیازمند است.
۹. برای فرزندمان وقت بگذاریم تا تکریم و احساس با ارزش بودن را در او تقویت کنیم.
۱۰. از رفتارهای نادرست او چشم پوشی نکنیم و با توجه به شرایط روحی و روانی، زمانی و مکانی، او را از کار نادرستش آگاه کنیم.
۱۱. به هنگام تصمیمگیری در امور مربوط به فرزندان با آنان مشورت کنیم.
۱۲. با تشکیل جلسات خانوادگی و شرکت دادن همه اعضای خانواده در تصمیمگیری ها فرزندمان را شرکت دهیم.
۱۳. بکوشیم از ویژگی های فرزندمان اطلاعات و آگاهی های لازم را داشته باشیم.
۱۴. به استعداد و سلیقه های آنان احترام بگذاریم.
۱۵. اوقات بیشتری را در جمع خانواده و فرزندان سپری کنیم.
۱۶. فرزندمان را با مهارت های ارتباطی و اجتماعی و دوست یابی آشنا کنیم.
۱۷. به تحصیل و درس فرزندانمان اهمیت بدهیم و با شرکت در جلساتی که مدارس تشکیل می دهند به آنها ارزش و اعتبار دهیم.
۱۸. رفتارهای شخصی خود را اصلاح کنیم تا الگوی مناسبی برای فرزندان باشیم، پدرانی که بین عمل و گفتارشان تفاوت وجود دارد، هرگز الگوی خوبی برای کودکشان نیستند.
۱۹. بکوشیم هر از چند گاه آنان را به مسافرت های خارج از شهر ببریم و از تجارب خود در سفر با فرزندان گفت وگو کنیم.
۲۰. در میان اعضای خانواده تبعیض قائل نشویم و گاهی با آنان درد دل کنیم.
۲۱. در انجام بعضی از امور و یا کارهای منزل (نظافت، تعمیرات، ساخت وسایل و...) از فرزندان نیز کمک بگیریم تا احساس مفید و بزرگ بودن در آنان تقویت شود.
۲۲. آنان را با دوران کودکی و نوجوانی خود و دیگر افراد مقایسه نکنیم.
۲۳. به موفقیت های شان احترام بگذاریم و هر چند وقت یک بار موفقیت های آنان را یادآوری کنیم.
۲۴. در هنگام رفتن به سفرهای طولانی بهتر است از خود نشانه هایی بر جای بگذاریم (عکس، کاست و یا تصویری و...). در طول سفر از طریق تلفن با فرزندمان صحبت کنیم، در صورت امکان فرزند بزرگ تر را با خود ببریم و در بازگشت از مسافرت هدیه آنان را فراموش نکنیم.
۲۵. بکوشیم نقش تربیتی خود را برای فرزندان نوجوان، از یک مصلح و هدایت کننده به یک مشاور تبدیل کنیم.
۲۶. بکوشیم در سنین نوجوانی با فرزندان همراه شده و همواره در کنارشان باشیم.
۲۷. در هنگام نصیحت کردن فرزند نوجوان، ضمن توجه به سخنان او، افکار و احساسات خود را برای او تشریح نماییم.
۲۸. وقتی فرزندمان کار خوبی انجام می دهد، احساس خوشحالی خود را به او نشان دهیم و سپس او را در آغوش گرفته و بگوییم که چقدر دوستش داریم.
۲۹. لازم است فرزندان احساس کنند که پدرشان برای مادر احترام زیادی قائل است.
۳۰. برای حفظ رابطه با فرزند نوجوان خود حداقل یک بار در ماه با او تنهایی بیرون برویم و بکوشیم در باره آنچه در احساس و اندیشه او می گذرد با هم گفتگو کنیم.
۳۱. محیطی صمیمی ایجاد کنیم تا فرزند نوجوان ما بتواند آزادانه احساساتش را بازگو کند.
۳۲. با القای این احساس که در منزل واقعا مورد احترام است در احساس ارزشمند بودن به او کمک کنیم.
۳۳. اگر لازم بود می توانیم فرزندان را تذکر یا توبیخ کنیم. تذکر و توبیخ باید به گونه ای باشد که فرزندان متوجه شوند «رفتارشان نامناسب و بد است نه خود آنان».
۳۴. در صورت نداشتن کار زیاد، بکوشیم در شبانه روز حداقل نیم ساعت با فرزندمان همراه باشیم، با آنان حرف بزنیم، بگوییم، بخندیم، استراحت و تفریح کنیم.
۳۵. اگر پسر نوجوان داریم، بدانیم که او نیاز دارد اوقاتی را در حریم حمایت و هدایت پدری محبوب، منطقی، استوار و مقتدر باشد.
۳۶. به جای انتقاد و تکذیب، از سخنان اطمینان بخش و تایید کننده استفاده نماییم.
۳۷. بین خود و فرزندان به جای رابطه جدی و آمرانه، ارتباط عاطفی توأم با گذشت و صبر را حاکم نماییم تا مروت و مردانگی را بیاموزند.
۳۸. رسیدگی و کنترل های افراطی، وسواسگونه و حاکی از بی اعتمادی، با شرایط سنی بچه ها، از آفات ارتباط سالم با آنان است.
۳۹. سخن ما به عنوان پدر در خانواده زمانی اثرگذار است که خودمان به آن اعتقاد داشته و عمل نماییم.
۴۰. اقتدار پدری لازمه تربیت کودک و نوجوان است، این اقتدار در سایه مهربانی، دوستی و قاطعیت شکل می گیرد نه در برخورد خشن، ناسزاگویی و شاید کتک زدن.
منبع:
پرورش فرزندی دیندار، راضیه محمدزاده، ناشر: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ دوم، تهران، 1390ش، صص 168-143. مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}